آیا ترس کودک با تکرار ترس، میریزد؟
خیلی از ما عقیده داریم با در قرار دادن کودک در رابطه با ترس، باعث ریختن ترس کودک می شویم. اما انچه در حقیقت می ریزد، اعتماد کودک به ماست. کودک بی پناه، تنها ما را خدای خود میشناسد. ما قرار است دنیای امنی برای فرزندمان مهیا کنیم
اشتباه دیگر، نفی احساس کودک است. جملاتی نظیره: این که ترس نداره، نترس هیچی نیست، قول میدم هیشکی زیر تختت نیست، لوس بازی در نیار، باید شجاع باشی، بزرگ شدی نباید بترسی... تنها به کودک این پیام را میدهد هیچ کسی احساسات او رو نمیفهمد و یا او اشتباه احساس میکند، بنابراین اضطراب به ترس اضافه می شود.
چرا کودکان می ترسند؟
کودکان با سه ترس طبیعی به دنیا می ایند:
١. ترس از هر پدیده جدید و تازه، که میتوان در برخی از نوزادان و کودکان ان را مشاهده کرد.
٢. ترس از صدای بلند که باعث وحشت در کودکان و نوزادان میشود.
٣.ترس از خالی شدن ناگهانی زیر پا و به دنبال ان احتمالا ترس از بلندی
انسان بین ٢ تا ٥ سالگی ترس از حیوانات کوچک و تاریکی را تجربه میکند.
٦ تا ٩ سالگی ترس از حوادث طبیعی مثل طوفان رعد و برق و حتی باران و برف
٩ تا ١٢ سالگی ترس از بیماری و مرگ
١٣ تا ١٦ سالگی قضاوت و نظر مردم برای نوجوان اهمیت ویژگی را پیدا میکند.
به طور کلی کودکان و نوجوانان انسانی در مسیر تکامل خود این ترسها را تجربه میکنند.
که شدت و ضعف ان در کودکان متفاوت است.
کودکان تا هفت سال بسیار تخیلاتی هستند و فرق بین تخیل و واقعیت را نمیدانند. بنابراین دیدن کارتون یا شنیدن داستان میتواند باعث ترس در کودکان شود.
بازی های کامپیوتری دلیل ترس و کابوس در کودکان است.
ترساندن یا تهدید کودک از خدا، جهنم، پلیس، لولو و غیره تاثییر بدی در کودک دارد.
کودکانی که بیشتر از بقیه کودکان می ترسند میتوانند زمینه ارثی وسواس یا اضطراب را داشته باشند.
با ترس کودکان چه کنیم:
اولین قدم تایید ترس کودک است. "می دونم می ترسی" این جمله مهر تایید بر احساس کودک است. هرگز احساس کودک را نفی نکنید.
قدم بعدی صحبت با کودک است. بگذارید در مورد ترسش با شما صحبت کند. از او بخواهید ایا میخواهد با ترسش کنار شما روبرو شود؟ بپرسید چه کمکی می توانید انجام دهید؟
به کودک اطمینان دهید شما مراقبش هستید. با هم در را قفل کنید. با هم زیر تخت را چک کنید. چراغ اتاق خواب و راهرو را روشن بگذارید. میتوانید از یک مشاور تلفنی نیز استفاده کنید و مشاوره تخصصی روانشناسی دریافت کنید .
اگر از تنها خوابیدن میترسد، مدتی را کنار تختش بخوابید بدون انکه دستش را بگیرید.
کودک را به بهانه ترس هرگز به رختخوابتان نیاورید.
در صورتی که ادامه پیدا کند ، با متخصص و مشارو مشورت کنید
اگر فرزندتان تکالیفش را به درستی انجام نمی دهد..
هر کودکی ممکن است تفاوتهایی در راه انجام تکالیف خود داشته باشد. قبل از چند توصیه و مشاوره که می بایست والدین در این مورد بدانند:
۱- عدم انجام تکلیف مدرسه را شخصی نگیرید
وقتی کودکان تکالیفشان را انجام نمی دهند برخی والدین آن را شخصی تلقی کرده و به شدت عصبانی و ناراحت می شوند،در حالی که اصلا چنین نیست .کودک مایل نیست این کار را بکند و برای آن دلایل مختلفی دارد نه این که از شما خوشش نمی آید یا با شما لج بازی می کند؛
لجبازی حاصل کشمکش های زیاد و طولانی والدین در اثر شیوه تربیتی نادرست و در تعامل والدین با کودک بوجود می آید.بنابراین والدینی که معتقد به لجبازی فرزندشان هستند به سابقه ارتباط خود با فرزندتان حتی قبل از سنین مدرسه نگاه کنند.
۲-مدت زمان لازم برای انجام تکالیف توسط فرزندتان را بشناسید
مهمترین مطلبی که والدین باید بدانند مدت زمان مفیدی است که برای انجام تکالیف لازم است. این زمان برای سنین مختلف و بسته به شرایط دانش آموز متفاوت است. والدین هم باید شرایط سنی کودک را در نظر داشته باشند بطوری که کودکان و دانش آموزان پایههای ابتدایی را مدت زمان زیادی وادار به انجام اتکالیف نکنند و هم شرایط دیگر مربوط به دانش آموز را.ایجاد کرد. از مشاوره تلفنی نیز میتوان جهت بهبود روند انجام تکالیف مشاوره روانشناسی در یافت کرد .
صاحبنظران تعلیم و تربیت مدت زمات لازم برای انجام تکالیف را برای بچههای کودکستان تا پایه دوم ابتدایی 10 تا 20 دقیقه در هر روز و برای پایههای بعدی دوره ابتدایی 30 تا 60 دقیقه پیشنهاد کردهاند. بنابراین والدین نباید جهت یادگیری بهتر دانش آموز و با این تصور که هر چه زمان بیشتری صرف مطالعه دانش آموز شود یادگیری او نیز بیشتر خواهد شد مدت زیادی کودک خود را وادار به درس خواندن کنند. مسلما کودک در این مدت زمان اضافی به کارهای دیگری مثل خیالبافیهای ذهنی مشغول میشود.
۳-به روش انجام تکالیف توسط فرزندتان دقت کنید
اینکه روش خاصی را به آنها القا کنید یا بخواهید آنها را کمک و راهنمایی کنید به روش آنها توجه کنید. ببینید در چه مدت زمان بدون کمک شما میتواند تکالیفش را انجام دهد؟ چه اشکالاتی دارد؟ آیا خیالبافی در حین انجام تکالیف دارد؟ آیا مرتبا جای خود را عوض میکند؟ آیا در حین انجام تکالیف به کارهای دیگری هم میپردازد؟ یا اینکه حواس او به انجام تکالیفش است؟ پاسخ به این سوالها به شما کمک میکند..والیدن می توانند از مشاور روانشناس کودک آموزش بگیرند .
۴-کودک را تشویق زبانی کنید.
نمی توان کودک را وادار به انجام تکالیف مدرسه کرد اما از آن جایی که نوشتن تکالیف ضروری است والدین با آگاهی و صبر کردن می توانند این را از کودک خود بخواهند.آنها می توانند با تمجیدهای کلامی به او برای انجام این کار انگیزه کافی بدهند.
چقدر کلمات را خوب روی خط نوشتی
-حالا دیگه می تونی حروف را به اندزه مناسبش بنویسی، آفرین.
-خوشحال می شم می بینم که تکلیفتو مرتب و تمیز می نویسی.
۵- به کودک امکان انتخاب بدهید
بهتر است کودک بداند بعد از آمدن از مدرسه چه بکند . اگر مایل است اول تلویزیون ببینید و بعد به تکالیف خود بپردازد این را تعیین کنید و با هم به توافق برسید یا این که بهتر است بداند که از او انتظار دارید بعد از یک چرت کوتاه باید شروع به انجام تکالیفش کند. سعی کنید انجام اولین تکلیف مدرسه را برای یک کودک کلاس اولی به یک خاطره خوب و جذاب و با نشاط تبدیل کنید
وقتی به بچه ها امکان انتخاب داده می شود، بهتر عمل می کنند ، چرا که احساس می کنندکنترل بیشتری بر زندگی خود دارند. بهتر است انتخاب های محدود به فرزند خود پیشنهاد کنید. او در معرض انتخاب بین انجام و عدم انجام تکلیف مدرسه نیست ولی می تواند در مورد زمان آن دست به انتخاب بزند:
اول بازی بعد تکلیف مدرسه
یا تکلیف مدرسه بعد خوردن خوراکی و تماشای تلویزیون. به تدریج کودک می فهمد هدف انجام کار است نه این که کاری به زور بر او تحمیل شود.میتوانید با کمک روانشناس کودک نیز بهره وری هوشی کودک خود را بالا ببرید .
اگر فرزندتان تکالیفش را به درستی انجام نمی دهد..
هر کودکی ممکن است تفاوتهایی در راه انجام تکالیف خود داشته باشد. قبل از چند توصیه و مشاوره که می بایست والدین در این مورد بدانند:
۱- عدم انجام تکلیف مدرسه را شخصی نگیرید
وقتی کودکان تکالیفشان را انجام نمی دهند برخی والدین آن را شخصی تلقی کرده و به شدت عصبانی و ناراحت می شوند،در حالی که اصلا چنین نیست .کودک مایل نیست این کار را بکند و برای آن دلایل مختلفی دارد نه این که از شما خوشش نمی آید یا با شما لج بازی می کند؛
لجبازی حاصل کشمکش های زیاد و طولانی والدین در اثر شیوه تربیتی نادرست و در تعامل والدین با کودک بوجود می آید.بنابراین والدینی که معتقد به لجبازی فرزندشان هستند به سابقه ارتباط خود با فرزندتان حتی قبل از سنین مدرسه نگاه کنند.
۲-مدت زمان لازم برای انجام تکالیف توسط فرزندتان را بشناسید
مهمترین مطلبی که والدین باید بدانند مدت زمان مفیدی است که برای انجام تکالیف لازم است. این زمان برای سنین مختلف و بسته به شرایط دانش آموز متفاوت است. والدین هم باید شرایط سنی کودک را در نظر داشته باشند بطوری که کودکان و دانش آموزان پایههای ابتدایی را مدت زمان زیادی وادار به انجام اتکالیف نکنند و هم شرایط دیگر مربوط به دانش آموز را.ایجاد کرد. از مشاوره تلفنی نیز میتوان جهت بهبود روند انجام تکالیف مشاوره روانشناسی در یافت کرد .
صاحبنظران تعلیم و تربیت مدت زمات لازم برای انجام تکالیف را برای بچههای کودکستان تا پایه دوم ابتدایی 10 تا 20 دقیقه در هر روز و برای پایههای بعدی دوره ابتدایی 30 تا 60 دقیقه پیشنهاد کردهاند. بنابراین والدین نباید جهت یادگیری بهتر دانش آموز و با این تصور که هر چه زمان بیشتری صرف مطالعه دانش آموز شود یادگیری او نیز بیشتر خواهد شد مدت زیادی کودک خود را وادار به درس خواندن کنند. مسلما کودک در این مدت زمان اضافی به کارهای دیگری مثل خیالبافیهای ذهنی مشغول میشود.
۳-به روش انجام تکالیف توسط فرزندتان دقت کنید
اینکه روش خاصی را به آنها القا کنید یا بخواهید آنها را کمک و راهنمایی کنید به روش آنها توجه کنید. ببینید در چه مدت زمان بدون کمک شما میتواند تکالیفش را انجام دهد؟ چه اشکالاتی دارد؟ آیا خیالبافی در حین انجام تکالیف دارد؟ آیا مرتبا جای خود را عوض میکند؟ آیا در حین انجام تکالیف به کارهای دیگری هم میپردازد؟ یا اینکه حواس او به انجام تکالیفش است؟ پاسخ به این سوالها به شما کمک میکند..والیدن می توانند از مشاور روانشناس کودک آموزش بگیرند .
۴-کودک را تشویق زبانی کنید.
نمی توان کودک را وادار به انجام تکالیف مدرسه کرد اما از آن جایی که نوشتن تکالیف ضروری است والدین با آگاهی و صبر کردن می توانند این را از کودک خود بخواهند.آنها می توانند با تمجیدهای کلامی به او برای انجام این کار انگیزه کافی بدهند.
چقدر کلمات را خوب روی خط نوشتی
-حالا دیگه می تونی حروف را به اندزه مناسبش بنویسی، آفرین.
-خوشحال می شم می بینم که تکلیفتو مرتب و تمیز می نویسی.
۵- به کودک امکان انتخاب بدهید
بهتر است کودک بداند بعد از آمدن از مدرسه چه بکند . اگر مایل است اول تلویزیون ببینید و بعد به تکالیف خود بپردازد این را تعیین کنید و با هم به توافق برسید یا این که بهتر است بداند که از او انتظار دارید بعد از یک چرت کوتاه باید شروع به انجام تکالیفش کند. سعی کنید انجام اولین تکلیف مدرسه را برای یک کودک کلاس اولی به یک خاطره خوب و جذاب و با نشاط تبدیل کنید
وقتی به بچه ها امکان انتخاب داده می شود، بهتر عمل می کنند ، چرا که احساس می کنندکنترل بیشتری بر زندگی خود دارند. بهتر است انتخاب های محدود به فرزند خود پیشنهاد کنید. او در معرض انتخاب بین انجام و عدم انجام تکلیف مدرسه نیست ولی می تواند در مورد زمان آن دست به انتخاب بزند:
اول بازی بعد تکلیف مدرسه
یا تکلیف مدرسه بعد خوردن خوراکی و تماشای تلویزیون. به تدریج کودک می فهمد هدف انجام کار است نه این که کاری به زور بر او تحمیل شود.میتوانید با کمک روانشناس کودک نیز بهره وری هوشی کودک خود را بالا ببرید .
تنبیه درست کودکان با چهار روش علمی :
قبل از اینکه بخواهیم در مورد راههای تنبیه کودکان صحبت کنیم بهتر است به این نکته مهم اشاره کنم که هدف از تنبیه کودک چیست؟
والدین باید این سوال را از خود بپرسند و به این فکر کنند که آیا اصلاح رفتار نادرست کودک هدف آنهاست یا تنبیه صرفا وسیلهای است که برای فرو نشاندن خشم از آن استفاده میکنند.
گاهی ما کودک را به خاطر اینکه کار اشتباهی کرده تنبیه میکنیم به عنوان مثال دوستش را کتک زده، وسیلهای را شکسته و کارهایی مشابه آن. اما گاهی نه به خاطر کار بدی که انجام داده بلکه چون حرف ما را گوش نمیدهد، عصبانی میشویم و سر کودک داد میزنیم یا او را تنبیه میکنیم و بدیهی است که این کار درست نیست. هدف از تنبیه باید آگاه کردن کودک از کار زشتی که انجام داده و اصلاح رفتار او باشد، نه چیز دیگری.
نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که آیا کودک ما درکی از تنبیه دارد؟ کودکان گاهی هیچ درکی از تنبیه ندارند و نمیدانند چرا والدین این رفتار را با آنها کردهاند. تنبیه زمانی میتواند به نتیجه مثبتی در تربیت کودک منجر شود که با روش درست اعمال شود چون در غیر این صورت میتواند باعث آسیب روانی در کودک باشد. بنابراین در ابتدا باید از خود بپرسید که آیا شما حد و مرزها را برای کودک مشخص کردهاید و او میداند که چه کاری درست و انجام چه رفتاری اشتباه است؟
حالا که به این پرسشها پاسخ دادیم، نیاز به چند روش درست تنبیهی برای اصلاح رفتار کودک داریم که در اینجا به 4 مورد از آنها اشاره میکنیم؛
🔻1. از کلام استفاده کنید ، روبهروی کودک بنشینید و مستقیم در چشمهای او نگاه کنید. داد نزنید، بلکه با صدایی جدی و محکم به او بگویید کاری را که انجام داده است، دوست نداشتید. حتما به کار زشت کودک اشاره کنید نه اینکه خود او را مورد سرزنش و توهین قرار دهید.
🔻2. بسیار مهم است که در تنبیه کودکان به کودک ابراز علاقه هم بکنید تا کودک بداند این رفتارنادرست باعث نشده که محبت شما به او کم شود. به عنوان مثال با حالت جدی و ناراحت به کودک خود بگویید: «با اینکه خیلی دوستت دارم ولی این کارت رو دوست ندارم، تو خیلی بچه خوبی هستی ولی این کاری که کردی اصلا خوب نیست.» وقتی در حالت تنبیه این جملات را به کار میبریم به کودک میگوییم که ما مشکلی با او نداریم و همیشه در هر شرایطی دوستش داریم ولی به خاطر کار اشتباهش ناراحتیم و بهتر است کودک بداند به خاطر چه موضوعی تنیبه شده.
🔻3. سعی کنید اینقدر رابطه عاطفی عمیق با کودک داشته باشید که لحن سرد و رسمی شما برای کودکتان از هر تنبیهی بدتر باشد. والدینی که با کودکانشان بسیار رابطه صمیمی دارند وقتی میخواهند کودک را متوجه رفتار اشتباهشان کنند لحن کلامشان را سرد و رسمی میکنند. مثلا اگر شما همیشه کودکتان را با عناوینی مثل پسرم، علی جان، علی آقا و... خطاب کنید وقتی خیلی رسمی میگویید علی، کودک متوجه میشود که مادر از دست او ناراحت است که از پیشوند یا پسوند استفاده نکرده.
🔻4. از سکوت تربیتی استفاده کنید. سکوت تربیتی باید متناسب سن کودک انتخاب شود و بیشتر از حد و زمان تحمل او نباشد. معمولا برای این کار یک جای مشخص را در نظر میگیرند که کودک را برای دقایقی در آنجا قرار میدهند و بعد از توضیح دلیل اینکه چرا آنجاست، او را مدت معینی در این مکان نگه میدارند. تعیین زمان را به ازای سن کودک در نظر میگیریم، یک کودک 4ساله 4دقیقه باید در محل مشخص شده بماند، مثلا روی صندلی بنشیند و اگر آن مکان را قبل از تمام شدن زمان در نظر گرفته شده ترک کرد، دوباره او را به سرجایش برگردانید. گاهی این عدد را با اضافه کردن عدد یک به سن کودک نیز میتوان انتخاب کرد. مثلا برای کودک 5ساله، 5+1 یعنی 6دقیقه؛ ولی این زمان را بیشتر از این طولانی نکنید
والدین می توانند از مشاوران متخصص روانشناس کودک برای بهینه کردن روش های تربیتی کودک از طریق مشاوره حضوری و مشاوره غیر حضوری مانند مشاوره تلفنی استفاده کنند .
۱- ” تو دیوونه شدی “
به جای اینکه به شدت واکنش نشان دهید باید متوجه شوید که این فرد دقیقا چه چیزی می خواهد بگوید.
در برابر تمایلتان به رد کردن او مقاومت کنید
مثال: وقتی در مدرسه هستید و همکلاسیتان می گوید: وقتی درس می خوانم خیلی حواسم را پرت می کنی. اخر ترک تحصیل می کنم .
نگویید: جایی که زندگی می کنم تلوزیون هم نمی توانم تماشا کنم؟؟؟؟ باهاش کنار بیا.
بگویید: میدانم که بعضی وقت ها سر و صدا می کنم. با اینکه نمی توانم عادت فیلم دیدنم را قطع کنم اما تمام تلاشم را خواهم کرد که صدایش را کم کنم تا اذیت نشوی. از مشاور روانشناس نیز میتوان کمک
گرفت
چرا این شیوه کار می کند: به چیزی که در حرف های طرف مقابل واقعی و منطقی است دقت کنید چون می توانید با استفاده از آنها خلع سلاحش کنید، و او نیز حس می کند که درک شده و آرام می شود. او قوت قلب می گیرد که حداقل یک نفر پیدا شده تا حرفش را قبول کند.
۲- ” همیشه نا امیدم می کنی “
همدلی بهترین واکنشی است که می توان به کسی که احساس خطر کرده نشان داد.
مثال: دوستتان به گردشی که همراه با همکارتان ترتیب داده بودید نمی آید.
نگویید: همیشه نا امیدم می کنی! حتی در تربیت فرزند .
بگویید: نیامدنت امروز ناراحتم کرد، چون واقعا دوست داشتم ببینمت. ناراحتم چون از قبل فکر می کردم این اتفاق بیفتد. فقط چون سرت شلوغ بود نیامدی یا علت دیگری باعث شد تصمیمت عوض شود؟ شاید بهتر باشد درباره این موضوع بیشتر صحبت کنیم تا هر دو متوجه شویم چه چیزی برایمان بهتر است.
چرا این شیوه کار می کند: وقتی به واقعیت یک دوست یا شریک زندگی اذعان می کنید، خطوط رابطه را باز گذاشته اید، این کار کمک می کند بتوانید گفتگویی سازنده برای رفع مشکل داشته باشید.
۳- ” وای دوباره این … “
اینکه چگونه یک چیز را بیان می کنید شاید از پایان دادن به چیزی که می خواستید بگویید بسیار مهمتر باشد. استفاده از مشاور روانشناس .
مثال: برای پرخاشگری زوجین .شخصی که برایتان اهمیت دارد، شکایت می کند که به اندازه کافی به او توجه نمی کنید. او می گوید: من فکر می کنم برای دوستان و کارهایت اهمیت بیشتری قائل
هستی.
نگویید: ( خیلی کوتاه ) واقعا؟ چه جالب! ( با کمی تندی در صدا ) خب چه کاری از دستم برمیاد؟
بگویید: ( آرام و مصلحانه ) واقعا همچین چیزی هست؟ ( سپس به چشم های او نگاه کنید و دست خود را روی شانه اش بگذارید ) چه کاری از دستم بر می آید؟
چرا این شیوه کار می کند: لحن صدا و حرکات هرچه گرمتر باشد ( بعلاوه ارتباط چشمی )می توان بهتر ارتباط برقرار کرد: منظورت را فهمیدم، به خاطر تو اینجا هستم. همین جمله بدون لحن و حرکات صمیمی می تواند طور دیگری برداشت شود.
۴- ” من می رم “
بیرون زدن درست زمانی که دوست یا همسرتان در یک سقوط عاطفی قرار دارد، نوعی از زیر کار در رفتن است. این کار نشان می دهد برای شخص مقابل آنقدر اهمیت قائل نیستید که حتی درکش کنید.
مثال: یکی از اعضای خانواده مرتبا تکرار می کند چقدر تحت فشار است و شکایت می کند که هیچکس به او کمک نکرده.
این کار را نکنید: چشم بالا می اندازید، آه می کشید، در را محکم باز می کنید و هنگام خارج شدن محکم بهم می کوبید.
این کار را بکنید: یک نفس عمیق بکشید، به چشم های او نگاه کنید و بگویید من واقعا می خواهم کمک کنم، اما چند لحظه باید خود را آرام کنم، چند دقیقه مثلا ۵ یا ۱۰ دقیقه هر دو استراحت کنیم و سپس با هم حلش می کنیم.
چرا این شیوه کار می کند: وقتی از کسی خسته می شویم، سعی می کنیم تا جای ممکن خود را از او دور کنیم، و یا هنگام صحبت سعی می کنیم با او ارتباط چشمی برقرار نکنیم. گاهی [Forwarded from Moein] نیز ممکن است با عمل این کار را نشان دهیم، این واکنش بدن است. پس در چنین مواقعی مواظب زبان بدن خود باشید چون برخی حرکات می تواند باعث از هم گسیختن رابطه بین دو فرد شود.
۵- کافیه!
تسلیم نشوید. اگر تمام تلاشی که برای آرام کردن دیگران انجام دادید برعکس جواب داده هنوز تمام امیدها از دست نرفته.
برای دوباره باز کردن بحث، بگویید: ببخشید که جواب هایم نا خوشایند بود. واقعا قصدم این نبود درست نظر تو را درک نکرده بودم، اما بعد از اینکه کمی فکر کردم متوجه حرفت شدم، و بهتر فهمیدم که چرا چنین حسی داری. فرض کن من مشاور تو هستم .
همین که آن فرد آرامتر شد، می توانید درباره نگرانی های خود و علت اینکه چرا این بحث پیش آمده بیشتر صحبت کنید.
سخن پایانی
گفتن جملاتی مانند ” آروم بگیر ” ” کم ننه من غریبم بازی
کن ” یا ” اینقدر غر غر نکن ” جوابی معکوس دارد و اصلا نمی تواند به هدفی که دارید نزدیکتان کند.
به جای چنین جواب هایی برای داشتن زندکگی هیجان انگیز ، درد طرف مقابل را درک کنید، تا جایی که می توانید از انتقاد به او خودداری کنید، و با او همدلی کنید.
اما از همه چیز مهمتر، به خاطر تسکین دادن فرد دیگر احساسات خود را فرو ندهید. اگر حس می کنید شما هم نیاز به شنیده شدن دارید، زمانی را پیدا کنید که دوست یا همسرتان بیشتر آماده است و می تواند حرفتان را گوش دهد.
استفاده از مشاوره تلفنی با روانشناسان متخصص نیز میتواند کمک بهینه ای کند .مشاوران روانشناسی دارای تجربه فراوان برای راهنمایی شما دارند
داشتن کودک مودب
همانطور که میدانیم روش های تربیتی کودک در دنیای امروز بسیار گسترده و پیچیده شده است. پس میتوان گفت که پرورش کودکان بسیار سخت تر شده است. والدین باید در میان تمامی این اطللاعات و روش ها بهینه ترین و کاربردی ترین متد ها را شناسایی و برای تربیت کودکان به کار بگیرند. در این میان کمک گرفتن از روانشناس کودک می تواند به صورت چشمگیری به والدین کمک کند.
خواست والدین از نتیجه تربیت کودک
در این بین مودب بودن کودک برای خانواده ها بسیار مهم است . بطوری که برخی والدین کودک کم رو و خجالتی در عین حال مودب را به کودک بازیگوش ترجیح می دهند. لازم به ذکر است که داشتن کودک کم رو و کودک با ادب بسیار به یکدیگر شبیه هستند.
یکی از مواردی که باعث خجالتی شدن فرزند می شود باید ها و نباید هایی است که والدین به صورت افراطی به آنها گوشزد می کنند . در این مورد نیز بهتر است که والدین به جای استفاده از نباید ها مانند نکن ، نشین ، نرو ، و ... از تشویق جهت انجام کار هایی مانند به جای آن کار این کار را بکن ، بهتر است کمی صبر کنی و ...
پس با کودک چگونه برخورد کنیم
هر چند برای تنبیه کودکان در برخی موارد به صورت صحیح نیاز است ولی همواره تشویق کردن بسیار موثر تر واقع می شود. کودکان شیفته آن هستن که به آنها توجه شود و از هر راهی این توجه را حاضرند که جلب کنند. اگر این توجه را به صورت تشویق به آنها بدهیم کودک به گونه ای تربیت می شود که سعی می کند آن توجه را با تشویق شدن های دیگر بدست آورد.
نقش والدین در تربیت کودک این است برای اینکه کودکان مودب داشته باشند باید در درجه اول خودشان با آنها مودبانه حرف بزنند .
شما می توانید از طریق مشاوره تلفنی کودک روش های تربیت کردن کودک مودب و نحوه مودبانه حرف زدن با کودک را از مشاوران روانشناس کودک بپرسید.
کودک درون دیگر چه جور آدمی است؟!
احتمالاً تا به حال از زبان روانشناسان شنیدهاید یا در مجلات روانشناسی خواندهاید که اگر به نیازهای اصلی یک کودک، در دوران کودکیاش پاسخ مناسبی داده نشود، او در همان مرحله از رشد فکری باز خواهد ماند یا حداقل با موانع بیشتری برای رسیدن به موفقیت نسبت به همسالان خود روبرو خواهد شد؛ به عبارت دیگر او در آینده فردی بزرگسال خواهد بود با افکار و رفتارهایی که درونمایه کودکانه دارند و همچنین عکسالعملها و رفتارهای اشتباهی که ریشه در نیازهای برآورده نشده او در دوران کودکیاش دارند.
اگر کودک درون شما آزرده شده باشد، همین مسئله باعث خواهد شد که شما در طول زندگی با مشکلات زیادی رو به رو شوید و احتمالاً در زندگیتان ناموفق باشید و با احساسات ناخوشایند و نارضایتی، زندگیتان را سپری کنید.
جالب است بدانید که منشاء بعضی مشکلات روانی مانند وابستگی بیش از حد، استرس، زودرنجی، ترس، غم، خیالپردازی، خودشیفتگی و ... همین کودک آزرده است؛ چراکه به اعتقاد بیشتر روان شناسان اگر کودک درون شخصی سالم باشد منبع سرشاری از انرژی، خلاقیت، شادی و تازگی است و باعث پیشرفت روز افزون او در زندگی خواهد شد.
«کودک درون» اصطلاحی است که بسیاری از ما هر چند بیشتر برای شوخی و طنز در گفت و گوهایمان هم آن را به کار میبریم اما این مبحثی مهم در علم روان شناسی در درمان رفتارهای ناهنجار و عادتهای اشتباه و اضطرابهای به جا مانده از دوران کودکی به روانکاوان و روان پزشکان کمک میکند.
اگر شما فردی سختگیرید و از زندگی لذت نمیبرید یا با دیدن فیلمهای کمدی نمیخندید و همه آنها را مضحک میپندارید، بدانید که به احتمال زیاد کودک درون شما مریض است و برای رهایی از این قبیل مشکلات که به دلیل بیماری این کودک در شما شکل گرفته، کافی است برای بهبود وضعیت کودک درونتان قدمهایی محکم و آگاهانه بردارید.
برای اینکه بتوانید از سالم یا بیمار بودن کودک درونتان اطلاع یابید به سوالات زیر پاسخ دهید تا وضعیت سلامت کودک درونتان را بسنجید.
ردیف عبارت: با «بلی» یا «خیر» پاسخ دهید
۱ هنگامی که در صدد انجام کاری جدید بر میآیم، احساس ترس و نگرانی میکنم
۲ به ندرت درباره جملات نامفهوم که درکشان برایم آسان نیست از دیگران سؤال میکنم
۳ در اعماق وجودم احساس میکنم که ایرادات بسیاری دارم که نمیتوانم حذفشان کنم
۴ برای شروع هر کاری با مشکلات زیادی مواجه میشوم
۵ معمولاً برای پایان دادن به کارهایم مشکل دارم
۶ همواره خودم را به علت بی کفایتی سرزنش میکنم
۷ کمال گرا هستم و رسیدن به هیچ موفقیتی من را راضی نمیکند
۸ هیچ گاه قدرت سنجش درستی ندارم و نمیتوانم راه درست را انتخاب کنم
۹ دقیقاً نمیدانم از زندگی چه میخواهم
۱۰ همواره به من القا شده است که باید به بهترینها دست یابم ولی نمیتوانم
۱۱ احساس میکنم زندگیام پوچ است و بیشتر اوقات احساس افسردگی میکنم
۱۲ واقعاً نمیدانم که چه فردی هستم و ملاکهای ارزشی من در زندگیام چیست
۱۳ به گونه ای نامنظم غذا میخورم و حتی زمان مشخصی برای غذا خوردن تعیین نکردهام
۱۴ به ندرت می دانم در موقعیتهای مختلف چه احساسی دارم
۱۵ وقتی عصبانی میشوم احساس شرمساری و خجالت میکنم
۱۶ از عصبانیت دیگران میترسم و برای جلوگیری از عصبانیت دیگران هر کاری میکنم
۱۷ هنگام گریستن شرمسارم و خودم را از دیگران مخفی میکنم
۱۸ از این که بگویم از چیزی یا انجام کاری ترس دارم احساس شرمساری میکنم
۱۹ تقریباً هرگز احساسات نامطلوبم را بروز نمیدهم
۲۰ خواب مرتب و منظمی ندارم
۲۱ به اطرافیان و به خودم بی اعتمادم
۲۲ منزوی هستم و از مردم به خصوص افراد بالا دستیام گریزانم
۲۳ هر کاری را که گمان میکنم دیگران از من انتظار دارند، انجام میدهم
۲۴ به شدت با دیگران رقابت میکنم ولی همیشه بازنده هستم
۲۵ به صورت مستقیم به فردی جواب رد نمیدهم و غیر مستقیم از انجام آن چه او از من میخواهد سرباز میزنم
۲۶ هیچ گاه احساس صمیمیت با والدینم نداشتهام
۲۷ خودم یا دیگران را در صورت ارتکاب اشتباه، مسخره میکنم
۲۸ به هر قیمتی که شده از نزاع و درگیری با دیگران خودداری میکنم.
روش نمرهگذاری
حال که به همه سوالات این آزمون پاسخ دادهاید، نوبت آن است که امتیازتان را محاسبه کنید. برای محاسبه امتیازتان در سوالاتی که گزینه «بلی» را انتخاب کردهاید، یک امتیاز برای خودتان در نظر بگیرید. گزینه «خیر» هیچ امتیازی ندارد. توجه داشته باشید که امتیاز نهایی شما باید عددی بین ۰ تا ۲۸ باشد.
معنا و مفهوم امتیازات کسب شده
اگر نمره شما در این آزمون ۱۴ و کمتر از آن باشد: کودک درون شما بیمار و آزرده است و باید برای بهبود وضعیت زندگیتان در کنار کسب اطلاعاتی بیشتر درباره کودک درون، به توصیههایی که در ادامه مطرح خواهد شد عمل کنید.
اگر نمره شما در این آزمون بیشتر از ۱۴ باشد: به شما تبریک می گوییم چراکه کودک درون شما سالم است.
اگر کودک درونتان آزرده و بیمار است، نگران نباشید و به نکاتی که علیرضا عبدی، کارشناس ارشد روان شناسی بالینی در ادامه این مطلب مطرح کرده است، توجه کنید تا شانستان برای لذت بردن از زندگی و موفقیت در آن بیشتر شود.
گفتید کودک درون چی چی هست!؟
کودک درون مبحثی مهم در روانشناسی است که در درمان رفتارهای ناهنجار، عادات و اضطرابهای به جا مانده از دوران کودکی به روانشناسان کمک میکند. کودک درون، بخشی از وجود ماست که گاهی ناسازگار است و گاهی دوست دارد بچگی کند و مانند یک بچه پرنشاط و سرزنده دست به هیجاناتی بزند که ظاهراً با منطق و استدلال سازگاری ندارد. کودک درون عاشق بازی، شادی و شوخی است ولی بیشتر اوقات افراد ناآگاه، جدی و دارای رفتار تکلیف گرا بر او مسلط میشوند و اجازه نمیدهند خود را نمایان کند که در این صورت بلوغ عاطفی آنها رشد نمیکند.
پیامدهای منفی سرکوب کودک درون
وقتی تمایلات، خواستهها و نیازهای کودک درون را سرکوب میکنید، در معرض خطرات زیادی قرار میگیرید. به طور مثال، هرگز یاد نمیگیرید چگونه احساس طبیعی داشته باشید، بازی کنید و لذت ببرید. هرگز یاد نمیگیرید چگونه آرام باشید و استرسهای خود را کنترل کنید. از این که به اندازه کافی خوب نیستید احساس گناه میکنید و از بودن در کنار خانواده و کودکتان لذت نمیبرید. از صمیمی شدن با دیگران میترسید و منزوی میشوید. افرادی که از زندگیشان ناراضی هستند باید توجه کنند که مدتهاست پیامهای کودک درونشان را نادیده گرفتهاند اما نکته مثبت این است که هر لحظه اراده کنند میتوانند به کمک ارتباط برقرار کردن با کودک درونشان و آشنا شدن با آن راهی جدید به سوی زندگی تازه و شاد و پرانرژی باز کنند.
نحوه شناسایی کودک درون
برای این که کودک درون خود را شناسایی کنید باید خود را در موقعیتی آرام قرار دهید، چشمهایتان را ببندید و ۳۰ دقیقه خود را در سن بین ۳ تا ۸ سال تصور کنید. سپس خود را شکل این کودک و ابتدا در تعامل با اعضای خانواده و سپس در ارتباط با همبازیهایتان که در همسایگی خانه یا مدرسه شما هستند، ببینید. توجه کنید در برابر رفتارهای اعضای خانوادهتان چگونه عکس العمل نشان میدهید و با دوستان و همبازیهای خود کنار میآیید و از بازی و ارتباط با آنها لذت میبرید یا نه. سرانجام خود را در محیط خانواده تصور کنید. آیا شما شاد و پرانرژی و هیجان زده هستید و از زندگی لذت میبرید؟ آیا شما جدی، غمگین و ناامید از زندگی هستید؟ اگر کودکی غمگین و جدی هستید سعی کنید آخرین تجربه شادی را که به عنوان یک کودک داشتید، به یاد آورید. ما میتوانیم به کودک درون خود بگوییم در زندگی خیلی جدی و سختگیر نباشد و به اشتباهاتش بخندد و سعی کند از چیزهای کوچک در زندگی لذت ببرد.
چگونگی برقراری ارتباط مؤثر با کودک درون
سعی کنید از چیزهای کوچک، پیش پا افتاده و حتی بی ارزش به هیجان بیایید و لذت ببرید. از قهقهه کودکان به نشاط بیایید و از صدای پرندگان لذت ببرید تا کودک درون شما فعال تر شود. از بهار، تابستان، گلهای بهاری، دشتها و کوهها لذت ببرید تا حس بهتری پیدا کنید؛ یعنی آشتی با طبیعت سرلوحه برنامههای شما باشد. کودکانه به جست و خیز بپردازید. دست از همیشه رسمی بودن و کمال گرایی بردارید و نگرانی از آینده و رنجش از دیگران را به فراموشی بسپارید و خود و دیگران را ببخشید تا آزاده، رها و سرزنده به زندگی ادامه دهید چراکه در این صورت است که کودک درون رها میشود و شما قادرید دست به ابتکار و خلاقیت بزنید.
۱۰ تکنیک ساده برای شفای کودک درون
به گزارش جام جم سرا به نقل از عصر ایران، در مقالات متعدد روان شناسی روشهای ساده ای پیشنهاد شده است که به کمک آنها میتوانید به فرآیند شفای کودک درونتان کمک کنید. در ادامه با چند مورد از این روشها بیشتر آشنا میشوید.
۱-اوقات فراغت خود را با افرادی بگذرانید که به آنها علاقه مند هستید و از بودن با آنها لذت میبرید. به این ترتیب کودک درونتان احساس امنیت و آرامش بیشتری خواهد کرد.
۲-اتاقتان را آن طور که دلتان میخواهد تزیین کنید. حتی اگر برای دیگران خنده دار به نظر میرسد، چندان مهم نیست. پردهها، رنگ دیوار و اشیا و لوازم، تابلوها و روتختی را با سلیقه خودتان انتخاب کنید.
۳-به حس ششم و شهود خود احترام بگذارید؛ برای مثال اگر ته دلتان به انجام کاری راضی نیست، آن را انجام ندهید یا در تصمیم گیریها به ته قلبتان هم نگاهی بیندازید چراکه کودک درونتان آن جا نشسته است.
۴-بدون توجه به سن و سالتان نقاشی بکشید. وقتی نقاشی میکشید، از تخیل خود کمک بگیرید و طرحهای تخیلی بکشید و آنها را با رنگهای دلخواه خود رنگ کنید. مطمئناً کودک درونتان در انتخاب رنگها به شما کمک خواهد کرد و فعال تر خواهد شد.
۵-به تماشای طلوع و غروب بنشینید و با خود بگویید: این ممکن است آخرین طلوع یا غروب خورشید باشد که به نظاره آن نشستهام و این تجربه ای ناب برای کودک درونتان خواهد بود.
۶-از انتقادهای بیجا و مدام نسبت به خود دست بردارید. در چنین لحظاتی کمی درنگ کنید. شما در حال شلاق زدن به کودک درونتان هستید، شلاق را دور بیندازید و با او مهربان باشید.
۷-وقتی زیر فشار هستید و استرس دارید به کتابهای داستان کودکان پناه ببرید. این کار لذت بخش، کودک درونتان را آرام خواهد ساخت.
۸-یک جعبه یا کشوی مخصوص داشته باشید و تمام هدایا یا کارت تبریکهایی را که از دیگران گرفتهاید در آن نگهداری کنید. این جعبه محتوی عشق است. عشق دیگران نسبت به شما و کودک درونتان و شما لایق آن هستید.
۹-در منزل عود بسوزانید یا از عطرهای خوشبو استفاده کنید. این کار شما را به وجد میآورد و نشاط را به شما باز میگرداند. در ضمن کودک درونتان خشنود خواهد شد.
۱۰-اگر امکان آن را دارید سری به محلههای دوران کودکی خود بزنید و با دوستان و همسایگان سابق خود احوال پرسی کنید. اگر چنین چیزی امکان ندارد میتوانید در خیابانها و کوچههای قدیمی پرسه بزنید و از فروشگاههای قدیمی خرید کنید. (خراسان